☺♀جـــــــــــهان نیوز.همه چــی نیـــــــــــوز♂☺
TOTA

تو کلاسمون دختری بود که خیلی شر بود و توی کلاس ها تیکه می انداختو همه ما از خنده ریسه می رفتیم.

یکی از کلاس هامون با استادی بود که خیلی سختگیر و اخمو بود و حتی همون دختر هم جرات تیکه انداختن نداشت.
همون استاد یک بار قفسی سر کلاس آورده بود و روزي بود كه اون دختر یک کنفرانس ۵دقیقه ای ارائه داد.
بعد استاد گفت به من بگو این چه پرنده اييه؟

قفس با پارچه ای پوشانده شده بود و فقط پاهای حیوون دیده می شد.این دوست ما جواب داد من نمی تونم بگم چيه، باید جاهای دیگه ای از بدنشو ببینم.

استاد اخم کرد و گفت: نه خیر از همین پاهاش باید بفهمی چه حیوونیه .
دانشجو گفت : نمی دونم و رفت نشست.

استاد پرسید ببخشید خانم اسم شما چیه؟

اون هم بلند شد و پاچه های شلوارشو کشید بالا و گفت خودتون ببینید اسمم چیه !!!

 

چند نمونه از کارهای مفیدی که دختران ایرانی در دبیرستان ها انجام می دهند را می بینیم :

بعضی از دختران علاقه خاصی به موتور و موتورسواری دارند به طوری که به یاماهای سرایدار مدرسه نیز رحم نمی کنند و کارهایی که پسران در خیابان انجام می دهند را با موتور این پیرمرد تمرین می کنند:

ر حالی که گروهی دیگر از دختران علاقه ای به موتور سواری نداشته آنها از موتور می ترسند و علاقه خاصی به سوار شدن ماشین های شاسی بلند و چند صد میلیونی دارند ولی با توجه به کمبود امکانات فعلا ژست گرفتن را با وسیله زیر تمرین می کنند :

اما گروهی نیز هستند که جزو گروه های بالا قرار نمی گیرند ,این گروه سخت مشغول کار می باشد و حتی از زمان زنگ تفریح خود نیز می گذرد و به کار مشغول می شود


بله !! بازدید کننده عزیز اینانند آینده سازان این مرز و بوم

مصاحبه کننده: شما معمولا صبح ها چه کاری انجام می دهید؟
دانشجو: صبح که از خواب بیدار میشم، وبگردی می کنم.
مصاحبه کننده: بعد از ظهر چطور؟
دانشجو: این که پرسیدن نداره! خب معلومه، وبگردی می کنم.
مصاحبه کننده: و شب ها؟
دانشجو: وبگردی می کنم دیگه.
مصاحبه کننده: پس چه زمانی درس می خوانید؟
دانشجو: زمانی که وبگردی نمی کنم.
مصاحبه کننده: پس زمان هایی هم هست که وبگردی نمی کنید.
دانشجو: نه، زمانی نیست که وبگردی نکنم.
مصاحبه کننده: پس منظورتون اینه که درس نمی خونید؟
دانشجو: چرا می خونم.
مصاحبه کننده: میشه خیلی واضح بفرمایین کی درس می خونین؟
دانشجو: توی وبگردی هام یه وقتایی ناخواسته و از روی بدشانسی، به وبلاگای درسی برمی خورم و باز هم متاسفانه تا زمانی که بخواهم اون وبلاگ رو ببندم، چشمم به یکی دو تا از جمله ها میخوره و با این روش تقریبا روزانه، پنج جمله ی ناخواسته یاد می گیرم!

 

• ترم اول (ترم جو گیریدگی):
الو سلام مامانی. منم هوشنگ.
وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.
وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده؛ تنم مور مور میشه...
راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.
دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه!
لامصب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!
پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!
 
 
• ترم دوم (ترم عاشق شدگی):
آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.!!!!!!!
می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.!!!!!!
می خواهمت با تمام وجود عزیزم.!!!!!
همه
پول و سرمایه من متعلق به توست.!!!!!!!
بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام باهات ازدواج کنم ...
امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم...
 
• ترم سوم (ترم افسردگی):
الو مامان سلام.
مریم منو ول کرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم آخه اولین عشقم بود حالا هم دارم میمیرم از غصه.
ای خدا بیا منو بکش و راحتم کن.
مامان من این زندگی رو نمی خوام ...
دیگه خسته شدم از دنیای وانفسا
 
• ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):
الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟
منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟
دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم ...
مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بهت زنگ میزنم ...
الو به به سلام چطوری ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم!
پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم یه ذره شده واست.
باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو...

 

• ترم پنجم (ترم مشروطه گی):
الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بهم بده.
به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.
منم ضربه روحی خوردم شدید، دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ...
اگه این مورد مشروط پشروطه ما اوکی بشه قول میدم جبران کنم ...

• ترم ششم (ترم ولخرجیدگی) :
الو مامان من خونه می خوام!
راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.
دوباره بفرست. خرج پروژه ام شد!!!



• ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی):
خودتون دیگه سیر تا پیازشو حدس بزنین دیگه ...



• ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی):
الو سلام خانم.
واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.
فرموده بودید آبدارچی با
مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا ...
ای وای بر من؛ کی میره اینهمه راهــــو ...

! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !

نظرررررنشه فراموشششششش

 

 

داستان بسیار غم انگیزوعاشقانه یک دانشجوی چینی

 



ادامه مطلب ...

 

گفتگوی دو دختر پای تلفن:

 

سلام عشقم. قربونت برم. چطوری عسل؟…. فدات شم….گنجشک کوچولوی خودمی…. باشه منتظرم…
می بینمت خوشگلم.. می بوسمت… بوس بوس بوس

گفتگوی دو پسر پای تلفن:
بنال…. بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ ..د گمشو راه بیفت دیگه…وچند کلمه کش دار …. …. …. ….

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ


˙·٠•●♥خوش آمدید♥●•٠· زندگی آنچه زیسته ایم نیست بلکه چیزی است که به یادمی آوریم تا روایتش کنیم ...................................... دوستان من،مثل گندمند! یعنی یک دنیابرکت ونعمت، نبودن شان،قحطی وگرسنگی است ومن چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند مهربانى تان راقدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد . . .
آخرین مطالب

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جهان نیوزهمه چی نیوز و آدرس tota.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





اشتباه-مهدي احمدوند

كداهنگ براي وبلاگ

<-PollName->

<-PollItems->

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

جهان نیوز همه چی نیوز

وبلاگ-
AccessDeniedAccess Denied
لینک باکس هوشمند پردیس